تئاتر هنري است والا و ارزشمند كه نقش مهم و ژرفي در فرهنگ بشري داشته است. هنر
تئاتر از ديرباز بشر را تحت تاثير قرار داده است و اين تاثيرگذاري تا به امروزادامه دارد. تئاتر تعالي بخش فرهنگ و روح آدمي است و همين امر سبب شده استپيچيدهترين و مهمترين مسائل انساني در تئاتر مطرح شود. موضوعهايي چون حسادت،قساوت، جنايت، شهوت، خيانت، ثروت و... همواره دستمايه نمايشنامهنويسان جهان قرارگرفته است و افرادي را كه به تماشاي آن تئاترها نشستهاند، تحت تاثير قرار داده استاما تئاتر مقاومت به معناي واقعي آن متعلق به دوران جديد و پديدهاي متاخر است وشايد بيش از هر دوره ديگري به دوران جنگهي جهاني اول و دوم باز ميگردد وپيشينهاي طولاني در هنر تئاتر ندارد. به عبارت ديگر تئاتر مقاومت، پديدهاي مدرناست و همگام با تغيير و تحولات و عصر مدرن پيشرفته است. مقاومت و تئاتر منتسب به آنبر اثر هجوم كشورها و گروههاي متجاوز پديده آمده است و اگر مقاومتي شكل گرفته استناگزير هجوم و يا تجاوزي آن سوي ديگر وجود داشته است. به عبارت روشنتر هستههايمقاومت در جوامع و كشورهاي مختلف بيشتر در مقابل جنگهاي ناخواسته و تحميلي صورتگرفتهاند و از همين رو است كه مقاومت وتئاتر، مقاومت به لحاظ مفهومي و بارارزشي آنهمواره قابل توجه بوده است. اگر در يك سو جنگطلبي و تجاوزگري بوده در سوي ديگرمقاومت و طلحطلبي تجلي يافته است.